جریان از این قراره که من میخوام درس بخونم ولی بنا به دلایلی که الان میخونین نمیتونم .
همه چی از صبح زود شروع میشه زنگ گوشی رو گذاشتم واسه ساعت هفت صبح ولی پا میشم خاموش میکنم قشنگ تا ۹ میخوابم .
بعد نه که بیدار میشم صبحونه و حموم حاضر شدن ساعت میشه ده و من ده و ده دقیقه میرسم کتابخونه میخونم تا ساعت ۲ حالا این که تو این تایم کتابخونه چه اتفاقاتی میفته که بازدهی نمیتونم داشته باشم رو پایین تر میگم
ساعت دو و نیم میرسم خونه تا سه و ربع ناهار میخورم و دوباره راه میفتم کتابخونه و تقریبا سه و نیم میرسم کتابخونه و تا هفت میخونم
بعد کتابخونه تعطیل میشه من میمونم و خیابونا واسه خونه رفتن زوده با انواع و اقسام پاتوق ها سرمو گرم میکنم (اکثرا میرم مافیا بازی میکنم) تا میشه ساعت نه ده میرسم خونه و تو خونه هم درس نمیخونم تو خونه حقیقتا نمیتونم مگه این که واجب باشه بخونم تو خونه خوندن مثل جهنمه واسه من یکی
بعد شبا هم معمولا یه طوری میشه ساعت ۱ میخوابم و از اونجایی ه طول میکشه خوابم ببره یک و ربع یک و نیم میخوابم (البته این بهترین حالت هستش زود خوابم ببره)
حالا چرا نمیتونم اون همه ساعت تو کتابخونم استفاده کنم ؟ تقریبا از هر فیلمی که میبینم یه بار وسطش یه بار هم وقتی تموم میشه میرم سیگار میکشم هر سیگار هم متوسط ده دقیقه زمان میبره
بعد دیدی رفتم بیرون با یکی از دوستای کتابخونم نشستیم مشغول حرف زدن شدیم یه ربع هم اونجا رفت
میرم داخل کتابخونه میگم قبل این که شروع کنم دوباره بخونم بزار یه اهنگ گوش کنم
یا میگم بزار یه ده دقیقه بازی کنیم
از همه بد تر شاید بشه گفت نحوه درس خوندنم هستش
اینطوری هست که خب من از صفر دارم یاد میگیرم ملت دارن تست میزنن تسلط پیدا کنن من هر هم از صفر یه مبحث رو یاد میگیرم هم تستشو میزنم که تسلط پیدا کنم واسه همین هرچی اون مدرس میگه نکته مهمشو مینویسم هر سوال خوب و مهمی که منو به چالش میکشه رو مینویسم و حقیقا زمان گیر هستش تازه من سوالات رو محدود میکنم به اونایی که منو به چالش میکشونن و نمیتونم حل کنم یا نکنه مهمی دارن که ممکنه یادم بره وگرنه بیشتر سوالات رو همونجا تو چک نویس حل میکنم میره پی کارش
بعد این جونم بگه براتون این مدرسی هم که دارم فیلماشو نگاه میکنم خدایی خوب درس میده هااا ولی چون به قولی میشه گفت کنکوری درس میده یا خیلی کامل میگه زیاد طول میکشه
بعد یه مشکل دیگه هم بود که خب اونو میشه گفت خودم حل کردم یه جورایی . میدیدی وسط درس خوندن بودم بعد از شانس قشنگ گرم خوندن شده بودم یه هو میدیدم گوشیم داره زنگ میخوره کیه کیه دوستمه میگه بیا گیمنت یه دور بازی کنیم . دو سه باری اینطوری شد رفتم بعد دیگه گفتم فقط جمعه ها
والا من که دیگه مخم به جایی قد نداد واسه افزایش بازدهی گفتم ببینم شما فکری دارین